اجرای اصل چهار ترومن در ایران چگونه موجب کودتای آمریکاییها شد؟
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۹۵۰۱
با اجرای اصل چهار ترومن در ایران، اقتصاد و سیاست کشور وابسته به آمریکا شد. این وابستگی علاوه بر اینکه به تولید داخلی آسیب وارد کرد، زمینه نفوذ مهرههای سیاسی آمریکا و طراحی برای کودتای ۲۸ مرداد را فراهم کرد.
گروه تاریخ انقلاب ایران اکونومیست – رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در جمع بسیجیان به سابقه مداخله آمریکا در امور ایران اشاره کرد و گفت: «آمریکا در دوران پهلوی به بهانه کمک به ایران طمع کرد بعد جای پایشان را محکم کردند، دیگران را کنار زدند و خودشان را مسلط کردند بر ایران.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اشاره رهبر انقلاب به اجرای اصل چهار ترومن در ایران است که به کودتای 28 مرداد 1332 انجامید. در ادامه گزارشی در مورد اجرای این اصل در ایران را میخوانید:
بیست و هفتم مهر ماه سال 1329 (اکتبر 1950) طرح همکاری ایران با اصل چهار ترومن بین حاجیعلی رزمآرا نخست وزیر رژیم پهلوی و هنری گریدی سفیر آمریکا در ایران امضا شد.
ترومن رئیس جمهور آمریکا در سال 1949 و در آغاز دور دوم ریاستجمهوریش، موضوع کمکهای فنی آمریکا به دولتهایی که از نظر اقتصادی توسعه پیدا نکردهاند، مطرح کرد. برنامه کمکهای آمریکایی که به اصل چهار ترومن مشهور شد، اگرچه در ظاهر با هدف کمک به کشورهای توسعه نیافته و مقابله با شوروی بود، اما پیامدهایی را در این کشورها از جمله ایران به دنبال داشت.
سلطه بر ایران با اصل چهار ترومن
آمریکا برای افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی خود به دنبال تسلط بر بازارهای دنیا بود. از این رو برای یافتن بازارهای مناسب و هدر نرفتن سرمایههای سرمایهگذاران آمریکایی، اقدام به توسعه مصرفگرایی در کشورهای توسعه نیافته از جمله ایران کرد. در واقع مدل آمریکایی توسعه «مصرفگرایی» راهبردی اساسی اصل چهار ترومن برای تسلط بر جوامع گوناگون از سوی آمریکا بود.
ترومن در سال 1949 طی پیام خود به کنگره آمریکا اعلام کرد 'به منظور بالا بردن سطح زندگی مردم جهان حاضر است با کمک دول دیگر برنامههای وسیعی برای کمکهای فنی طرح کند و نتیجهی پیشرفتهای صنعتی کشور خود را که مهمترین عامل بالا بردن سطح زندگی مردم آمریکا محسوب میشود، در اختیار جهانیان بگذارد و بدینوسیله سرمایههای خصوصی را برای به کار افتادن در کشورهایی که از نظر اقتصادی توسعه نیافتهاند، تشویق کند... فقر و موجود نبودن شرایط در سرزمینهایی مانند آفریقا، آسیا، شرق میانه و شرق دور بزرگترین دشمن صلح و امنیت جهان محسوب میشوند و اشکال بزرگی که اهالی این سرزمینها با آن دست به گریبانند، فقدان پایهی اقتصادی محکم است...'
اصل چهار ترومن با شعار بهبودی اجتماعی و اقتصادی در کشورهای جهان آغاز به کار کرد، اما این اصل بازارهای ایران را در اختیار آمریکاییها قرار داد و تولیدات داخلی را با ضربات مهلکی مواجه کرد. مبارزه با مالاریا، بهبود وضع کشاورزی، افزایش تولید گندم، تامین آب آشامیدنی، احداث کارخانجات نساجی و تعلیم آموزگاران از جمله برنامههای اعلامی اصل چهار در ایران بود. موسسه اصل چهار ترومن در ایران به وجود آمد تا به رشد کشاورزی و بهبود وضعیت بهداشتی و فرهنگی روستاهای ایران کمک کند، اما موفقیتی در این خصوص حاصل نشد.
طرح همکاری ایران با اصل چهار ترومن بیست و هفت مهر 29 بین حاجیعلی رزمآرا نخست وزیر رژیم پهلوی و هنری گریدی سفیر آمریکا در ایران امضا شد.
در پی اجرای اصل چهار ترومن، حجم صادرات آمریکا به ایران به صورت چشمگیری افزایش یافت. بسیاری از کالاها که وارد میشد، نمونه آن در ایران تولید میشد. از این رو بسیاری از کارگاههای ایران تعطیل شدند. مستشاران اقتصادی آمریکا نیز برای کار در تولیدات صنعتی، ساختمانی، حمل و نقل، کشاورزی و تامین آب و برق و با هدف تامین خواستههای آمریکا در ظاهر به استخدام ایران درآمدند.
آمریکاییها به بهانه رشد کشاورزی و بهبود وضعیت روستانشینان به اجرای اصل ترومن پرداختند، اما نتیجه آن تغییر سبک زندگی روستاییان بود. این تغییر سبک زندگی منجر به نابودی بخشهایی از کشاورزی ایران و تبدیل ایران به بازار مصرف آمریکا شد. در نتیجه ایران برای تامین موادغذایی به آمریکا و به واردات از دیگر کشورها وابسته شد. دام و طیور ایران نیز از اصلاح نژادی بینصیب نماندند و برای این کار از آمریکا دام و طیور به ایران میآوردند.
توسعه خطی که آمریکا به دنبال اجرای آن در ایران بود و رژیم پهلوی نیز به شدت علاقهمند به اجرای آن بود و برخی نیز همچنان معتقد به اجرای آن هستند، اگرچه در ظاهر آمریکا را به عنوان مدل توسعه معرفی میکند، اما اقتصاد و سیاست کشور را وابسته به آمریکا میکند. در این مدل سیاستی از توسعه، اقتصاد بومیِ قدرتمند معنایی ندارد و تولید داخلی و اشتغال ایرانیان نیز محلی از اعراب ندارد.
نتیجه این نوع از توسعه را با اجرای اصل چهار ترومن در ایران شاهد بودیم. وابستگی اقتصادی و سیاسی به آمریکا که از سال 29 آغاز و پس از کودتای 28 مرداد گستردهتر شد، نه تنها سطح زندگی مردم را ارتقا نداد، بلکه منجر به زمین خوردن تولید داخلی، کنار گذاشته شدن فعالان اقتصادی داخلی و بیکاری کارگران شد، فقر را در کشور گستردهتر و فاصله طبقاتی و تورم را افزایش داد. حتی در آن زمان که فروش روزانه نفت ایران به شش میلیون بشکه در روز رسید و دولتهای شبه مدرن همچون دولت هویدا بر سر کار بودند، نیز دردی از فقرا درمان نشد.
نفوذ به بهانه توسعه اقتصادی
ایران یکی از اولین کشورهایی بود که اصل چهار ترومن در آن اجرا شد. براساس طرح ترومن، ایران وامهایی دریافت کرد تا در بخش اقتصادی و عمرانی به ثبات و پیشرفت برسد اما وامهایی که ایران دریافت کرد، منجر به حضور و مداخله بیشتر آمریکاییها شد. در برنامه توسعه 7 ساله ایران که از سال 1327 آغاز شده بود، پس از این اجرای طرح ترومن، نظر و مشاوره کارشناسان آمریکایی تدوینگر و مجری برنامه بود.
اصل چهار ترومن با شعار بهبودی اجتماعی و اقتصادی در کشورهای جهان آغاز به کار کرد، اما این اصل بازارهای ایران را در اختیار آمریکاییها قرار داد و تولیدات داخلی را با ضربات مهلکی مواجه کرد.
اجرای این اصل منجر به حضور آمریکاییها در ایران و توسعه اهداف سیاسی آنان شد. از این رو ریشههای نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد را باید در اجرای اصل چهار ترومن دانست.
برای اجرای این اصل، کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی تشکیل شد که برخی از اعضای این کمیسیون مانند فضلالله زاهدی که آن زمان معاون خزانهداری بود و بعدها به عوامل کودتای 28 مرداد تبدیل شد، در سال 31 برای آموزش به آمریکا رفت.
در نتیجه اجرای اصل چهار در ایران پایهگذار دخالتهای سیاسی آمریکا در ایران شد. آمریکا در آن دوران رقابتی هم با انگلیسیها داشت. انگلیسیها پس از کودتای 1299 توانسته بودند، در ساختار اداری کشور حضور داشته باشند، اما آمریکاییها اشراف چندانی بر نظام اداری ایران نداشتند.اجرای اصل ترومن موجب شد تا انگلیس جای خود را در ایران به آمریکا بدهد و آمریکا بر ساختارها و نهادهای ایران تسلط یابد و با روشنفکران ایرانی ارتباط برقرار کند.
جمشید آموزگار و اردشیر زاهدی کارمندان اداره اصل چهار بودند. آنان در آینده رژیم پهلوی نقش مهمی در تحقق خواستههای آمریکا داشتند.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: کودتای 28 مرداد آمریکایی ها رژیم پهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۹۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنهایی که مامور خدا بودند
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ و تشکیل نظام جمهوری اسلامی بر اساس آموزههای اصیل دینی با تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای با شعار وحدت جهان اسلام و در هم نوردیدن مرزهای جغرافیایی کشورهای مسلمان استراتژیهای امنیتی و منافع منطقهای آمریکا را با شکست روبرو ساخت. آمریکا که تمام تلاش خود را معطوف به حمایت از رژیم پهلوی و جلوگیری از پیروزی انقلاب نموده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت خود را به عنوان پایگاهی برای طراحی و اجرای توطئه علیه انقلاب مبدل ساخت تا بتواند در پوشش دیپلماتیک برای شکست یا به انحراف کشاندن نظام نوپای اسلامی اقداماتی را انجام دهد.
توطئههای آمریکا در جهت شکست انقلاب اسلامی و از سوی دیگر ورود شاه به آمریکا با اجازه کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) فصل جدیدی را در روابط ایران و آمریکا به وجود آورد که همراه با افزایش بی اعتمادی بود، به طوری که در ۱۳ آبان ۵۸ تقریبا دو هفته پس از دیدار بازرگان با برژنیسکی در الجزایر، گروهی از دانشجویان دانشگاههای ایران که بعدها به دانش جویان مسلمان پیرو خط امام معروف شدند به سفارت آمریکا در تهران حمله و ۵۳ نفر آمریکایی را به گروگان گرفتند.
اشغال سفارت آمریکا در تهران، حذف دولت موقت از صحنه اجرایی کشور، تثبیت پایههای قدرت و استمرار ماجرای گروگان گیری و شکست طرحهای آمریکا جهت آزاد سازی جاسوسان خویش موجب بحرانی بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه دیپلماسی آمریکا پیرامون چگونگی برخورد با انقلاب اسلامی گردید. گرچه در این میان شورای امنیت ملی آمریکا به سرپرستی برژنیسکی طرفدار اقدامات قاطع نظامی علیه انقلاب اسلامی شد، سرانجام گروه ویژه ۱۳۲ نفره تحت عنوان «دلتا فورس» برای حمله به ایران و آزادی گروگانها تشکیل شد.
روز ۴ اردیبهشتماه سال ۵۹ بود که کماندوهای آمریکایی آموزش دیده در آمریکا که پیش از این در مصر تمرین کرده بودند با استفاده از چند فروند بالگرد و هواپیما از خلیج فارس پرواز کرده و وارد خاک ایران شدند. در این عملیات، چهار فروند هواپیماى نظامی C-۱۳۰ و هشت فروند بالگرد SH-۳D برای آزادی ۵۳ گروگان، از ناو هواپیمابر نیمیتس جدا و از مرزهاى هوایى جنوب، وارد فضای پروازی ایران شدند.
برنامه آنها به این شکل بود که از جنوب شرقی کشور با تعدادی بالگرد و هواپیمای سوخترسان و هم چنین هواپیمای C ۱۳۰ وارد ایران شوند و پس از سوخت گیری در صحرای طبس به سمت تهران حرکت کنند و در ابتدای صبح دست به اقدام بزنند.
طبق گفته کارشناسان، آمریکاییها این عملیات را ۶ ماه در صحرای نوادا در آمریکا که شرایطی مشابه صحرای طبس دارد تمرین کرده بودند تا بتوانند آن را با موفقیت در ایران به پایان برسانند
در یک هواپیمای C-۱۳۰ حدود ۱۳۰ نفر کماندو و تجهیزات انفرادی و در یک هواپیمای C-۱۳۰ دیگر سلاحها و تجهیزات مدرن و مختلف مانند کپسولهای کوچک و بزرگ گازهای خواب آور، موتورسیکلتهای تریل کم صدا و جیپهای کوچک حمل میشدند و یک فروند KC-۱۳۰ سوخت رسان و یک هواپیما هم رزرو بود. هر بالگرد ظرفیت حمل ۳۵ نفر از کماندوها را داشت.
نکته مهمی که در این عملیات باید به آن اشاره کرد، همکاری برخی عناصر خودفروخته در ارتش بود که با خاموش کردن رادار موجبات پرواز امن برای آمریکاییها را فراهم میکنند تا یانکیها به طور پنهانکار وارد کشور شوند. بالگردها و هواپیماها پس از عبور از فراز ایران به صحرای طبس رسیده و در آنجا فرود میآیند. اما به علت ایجاد چند اتفاق بالگردها و هواپیماهای آمریکایی دچار سانحه شده و با وقوع طوفان شن سریال ناکامیهای آنها در عملیات پنجه عقاب رقم میخورد.
هدف آشکار امریکاییها از عملیاتِ نجات این بود که با حملهای شبانه، گروگانها را از سفارتخانه ربوده، با تبلیغات گسترده آن را به عنوان اقدامی قهرمانانه در تاریخ ارتش آمریکا و کاخ سفید ثبت کنند و برگ برندهای در انتخابات ریاست جمهوری به دست آورند؛ اما برخی از تحلیلگران برآن اند که هدف اصلی ماجرای طبس اقدام به کودتا و بازگرداندن قدرت به خاندان پهلوی بود. برژینسکی به نقل از کارتر میگوید پس از آزادی امریکاییها باید ضربه واقعی به ایرانیان وارد شود. مایلز کاپلند از دست اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همکار روزولت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، تصریح میکند هدف از تهاجم طبس، تنها آزادی گروگانها نبود، بلکه هدف سرنگونی رژیم ایران بود. به گفته برخی از عوامل داخلی شرکت کننده در این عملیات، هدف از عملیات طبس تحویل تسلیحات فوق مدرن برای یک جنگ چریکی گسترده و سراسری به گروهی از افسران وفادار به محمدرضا پهلوی بود. شورش برخی از اقوام مرزی علیه نظام اسلامی و تصرف شهرهایی، چون زاهدان نیز در برنامه قرار داشته است.
کارتر در نخستین ساعتهای روز پس از ناکامی عملیات نظامی، در برنامهای تلویزیونی مسئولیت شکست را بر عهده گرفت. اعلامیه کاخ سفید حاکی از آن بود که اسناد سرّی و مهمی در درون بالگردها به جای مانده است. به دستور بنی صدر که فرمانده کل قوا بود، بالگردهای به جامانده بمباران شدند و بخشی از اسناد سرّی و باقیمانده در آتش سوخت و محمد منتظرقائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که مقداری از اسناد و مدارک آمریکا را از داخل بالگردها به دست آورده بود، با راکت کشته شد. تعدادی از بالگردها سالم بودند که به فرودگاه قلعه مرغی تهران منتقل شدند. عذر بنی صدر برای انهدام بالگردها گرفتن فرصت مجدد از امریکاییها برای استفاده از آنها بود. آگاهان سیاسی، اقدام بنی صدر در بمباران بخشی از امکاناتِ باقیمانده آمریکایی در منطقه پشت بادام را که میتوانست اسناد مهمی را در خود داشته باشد، نشان از همکاری عوامل داخلی آمریکا دانستند و این خود زمینه و چالش جدید داخلی را در پی داشت و به همین جهت اسرار و حقایقی ناگشوده باقی ماند.
۴۴ سال از آن حقارت تاریخی و عملیات آمریکاییها در طبس گذشته، اما همچنان عنوان کردن و بازخوانی این موضوع میتواند جنبههای مختلفی را از خود نشان دهد. یکی از این جنبه شاید واکنش تاریخی بنیان گذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) درباره این موضوع بود.
امام خمینی در واکنش به این عملیات فرمودند: نباید بیدار شوند آنهایی که به معنویات توجه ندارند و به این غیب ایمان نیاوردند، (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مامور خدا بودند، باد مامور خداست».
ایشان گفتند: «تجربه کنند باز لیکن ما نباید مغرور شویم، من به ملت ایران عرض میکنم مغرور نشوید، تمام قدرت قدرت خداست و باید به او اتکال کنید.»
این مانور احمقانه به امر خدای قادر شکست خورد». از جنبه تاریخی واقعه حمله نظامیان آمریکا و شکست آنان به وسیله شنهای بیابان خشک طبس، همانند واقعه حمل پیل سواران ابرهه به خانه کعبه و منهدم شدن آن توسط سنگ ریزههای فروریخته از منقار مرغان ابابیل میباشد.
حالا سالها از آن روز گذشته و اکنون همه چیز تغییر کرده است. ایران امروز به اقتداری رسیده است که کشورهای مدعی جهان و آنهایی که سالها با استعمار کردن سایر کشورها تجربه فراوانی به دست آورده اند و اکنون نیز در منطقه ما خیلی از کشورها را اسیر کرده اند حتی به خود اجازه فکر کردن به انجام اقدامی مانند صحرای طبس را نمیدهند چرا که فهمیدهاند که ایران امروز با آن روزها تفاوت زیادی پیدا کرده و نهال آن موقع نهیف جمهوری اسلامی ایران به درختی تنومند تبدیل شده است.
درخت تنومندی که حالا در اوج قرار دارد و کمتر کسی توان مقابله و جلوگیری از رشد آن را دارد.
گزارش: محمد حسین نیک خوی متین
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتی